loading...
خوش فکری
علیرضا فیاض بازدید : 27 سه شنبه 03 دی 1392 نظرات (0)

-امید کردستانی مدیر بازرگانی، سهامدار و معاون ارشد "گوگل" (Google)  

 


2-حسین اسلامبولچی رئیس بزرگ ترین شرکت مخابرات در امریکا "AT&T"

 


3-نوشه انصاری موسس و مدیر کمپانی بزرگ "TelecomTechnologies" امریکا و اولین زن فضانورد ایرانی


4-فریار شیرزاد معاون وزارت بازرگانی امریکا، مشاور رئیس جمهور و عضو شورای ملی امنیت ایالات متحده(دوره گذشته)  

 


 

5-جمشید دلشاد شهردار شهر بورلی هیلز آمریکا

 

 


6-امیر مجیدی مهر معاون بخش رسانه های دیجیتال شرکت "Microsoft" (فرد سمت چپ تصویر)

 


 

7-پروفسور Caro Lucas پدر رباتیک ایران

 

 


8-پروفسور توفیق موسیوند مخترع نخستین قلب مصنوعی داخل بدن انسان  

 

 


9-ماریا خرسند رئیس کمپانی بزرگ سونی اریکسون سوئد، رئیس پروژه بلوتوث

 

 


10-پروفسور لطفی علی‌عسکرزاده استاد بازنشسته دانشگاه برکلی، واضع منطق و نظریه فازی، کامپیوتر هوشمند و بنیانگذار نسل سوم کامپیوتر در جهان!

 


11-پروفسور بیژن داوری مدیر ارشد کمپانی "آی بی ام" (IBM) بزرگ ترین کمپانی سخت افزار در جهان  


12-فرزاد ناظمی مدیر فنی "یاهو" (Yahoo)

 


13-پیر امیدیار پدر تجارت الکترونیکی در جهان و صاحب کمپانی عظیم "ای‌ بی" (e-bay)

 

 


14-سینا تمدن مدیر ارشد شرکت "اپل" (Apple)

 


15-پروفسور مجید سمیعی جراح برجسته و متخصص بیماری های مغز و اعصاب مقیم آلمان و رئیس افتخاری اتحادیه جهانی جراحان مغز و اعصاب

 


16-قاسم اسرار عضو هیئت مدیره سازمان فضایی ناسا

 

 


17-آزاده تبازاده دانشمند سازمان فضایی ناسا  

 


18-پروفسور علی جوان دارنده جایزه جهانی آلبرت اینشتن و مخترع لیزر گازی

 


19-دکتر فیروز نادری مدیر پروژه سفر به مریخ در سازمان فضایی ناسا

 


20-ولی نصر مشاور باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا  

 


21-پروفسور محمد جمشیدی مدیر برنامه های داخلی سازمان فضایی ناسا  

 

منبع:بیتوته -برترینها

علیرضا فیاض بازدید : 25 سه شنبه 03 دی 1392 نظرات (0)

زمانی که بیشتر کودکان تازه شروع به راه رفتن، حرف زدن و غذاخوردن می کنند، آنها مسائل پیچیده فیزیک و ریاضی حل می کنند و زمانی که دیگر بچه ها مشغول بازی با همسن و سالان و خوش گذرانی در پارک ها هستند، آنها خودشان را برای رفتن به دانشگاه آماده می کنند.

 

آنها با همه هم سن و سال هایشان فرق می کنند؛ زمانی که بیشتر کودکان تازه شروع به راه رفتن، حرف زدن و غذاخوردن می کنند، آنها مسائل پیچیده فیزیک و ریاضی حل می کنند و زمانی که دیگر بچه ها مشغول بازی با همسن و سالان و خوش گذرانی در پارک ها هستند، آنها خودشان را برای رفتن به دانشگاه آماده می کنند. همین موضوع باعث شده است تا نام آنها به عنوان نوابغی استثنایی برایش همیشه در تاریخ ثبت شود.

حتما بخوانید. برید ادامه مطلب

علیرضا فیاض بازدید : 13 سه شنبه 03 دی 1392 نظرات (0)

 

۱- آلبرت اینشتین در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت اینشتین او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!

۲. توماس ادیسون  که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد وپنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!

۳. بتهون معلم او می گفت در طول زندگیش “اوچیزی یاد نخواهد گرفت”

۴. پیکاسو (Pablo Picasso) یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!

۵. هیلتون که مالک بیش از ۳۰۰هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالن‌ها و هتل ها را طی بکشد!

۶. جیمز وات که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!

۷. امیل زولا نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!

۸. ناپلئون بناپارت مدرسه خود را با رتبه ۴۲ به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!

۹. لویی پاستور در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین ۲۲ نفر رتبه ۲۲ را کسب کرد!

علیرضا فیاض بازدید : 16 سه شنبه 03 دی 1392 نظرات (0)

راه‌حل جابز در برابر استراتژی «اندروید در همه‌جا»ی گوگل ساده و متهورانه بود: او آی‌پد را معرفی کرد. او ۷ سال پیش از عرضه آی‌پد به والت موسبرگ (Walt Mossberg) از وال استریت ژورنال گفته بود که:

مشخص شده است که مردم صفحه‌کلیدها را می‌خواهند . . . ما به یک تبلت نگاه می‌کنیم و با خود فکر می‌کنیم این محکوم به شکست است.

در عین حال بسیاری می‌دانستند که جابز قصد معرفی یک تبلت را دارد. او درباره موضعش تجدیدنظر کرده بود.

اگر گوگل تلاش می‌کرد جنگ پلتفرم‌های موبایل را در میزان گستردگی ببرد، جابز می‌خواست در عمق این جنگ برنده باشد.

تنها کاری که اندی روبین رییس آن زمان اندروید برای گسترش پلتفرمش باید انجام می‌داد، این بود که آن را روی ماشین‌های بیشتر و بیشتری نصب کند: درست همان کاری که بیل گیتس با ویندوز انجام داد. برای روبین مهم نبود که کدام محصول ماندگار است . کدام یک نمی‌تواند پا به پای اندروید پیش برود. برای این که استراتژی جابز موثر واقع شود (در واقع برای توسعه عمودی پلتفرم iOS) او مجبور بود هربار با محصول تازه جدیدی ظاهر شود.

زمانی که مدیران و تحلیل‌گران در داخل و خارج اپل نگران بودند که آیا جابز در برابر اندروید هم همان اشتباهی را مرتکب می‌شود که در برابر ویندوز مرتکب شده بود (یعنی سفت و سخت گرفتن یکپارچگی پلتفرم و سخت‌افزار خودش) او بیشتر و بیشتر به این سرسختی می‌چسبید. از سال ۲۰۱۰ به بعد اپل محصولات بیشتر و بیشتری را با پیچ‌های مخصوص عرضه کرد تا هر کسی با یک پیچ‌گوشتی در دست هوس یاز کردن بدنه ماشین‌های اپل را در سر نپروراند. شاید این موضوع از دید شما چیز بی اهمیتی به نظر برسد، اما از دید اهالی دره سیلیکون مفهوم نمادین آن بسیار بزرگ بود: یکی از مهمترین ویژگی‌های اندروید در نزد کاربران انعطاف‌پذیری نرم‌افزار با دستگاه‌های مختلف بود.

ممکن است دارندگان اندروید در دنیا بیش از دارندگان آی‌فون باشد، اما افرادی که آی‌فون دارند، احتمالا آی‌پد، آی‌پاد تاچ و طیف کاملی از دیگر محصولات اپل را نیز دارند که همگی یک نرم‌افزار را اجرا می‌کنند و همگی به یک فروشگاه آنلاین متصل هستند. و البته تمام این‌ها سود بیشتری را برای تمام دست اندرکاران این قضیه رقم می‌زند. تنها کسی با اعتماد به نفس جابز می‌توانست کار را تا این حد به پیش ببرد.

برو ادامه

علیرضا فیاض بازدید : 15 یکشنبه 01 دی 1392 نظرات (0)

شايد بزرگ‌ترين سوال براي مورخان و دانشمندان علوم اجتماعي همانند اقتصاددان‌ها اين باشد كه مدرنيته چيست و چگونه و چرا به این شکل روي داد.

در ساليان اخير شاهد آن بوده‌ايم كه دوباره بر اين مساله تمركز شده است و احياي يكباره تاريخ دنيا به عنوان موضوعي جدي براي تحقيقات تاريخي و سري كاملي از مطالعات اقتصاددان‌ها را شاهد بوده‌ايم كه در همه آنها به يك مساله يكسان پرداخته شده است: دنيايي كه ما در آن زندگي مي‌كنيم، چرا و چگونه تا اين حد با دنياي نياكان ما تفاوت دارد و اين گسست شديد در تجربه تاريخي چگونه و به چه علت پديد آمد. 

پاسخ‌هاي داده شده به اين پرسش‌ها كه در ميان ليبرال‌های كلاسيك محبوبيت دارند، همانند نظريه‌هاي متناظر آنها در بين بسياري از چپ‌هاي سياسي به طرزي فزاينده تزلزل يافته‌اند. با اين همه توافق جديدي در حال ظهور است كه دلالت‌هاي ضمني جالبي دارد. با اين وجود در حال حاضر چندين قطعه بسيار مهم از پازل روايت تاريخي جدا افتاده است. 

نقطه آغازين بسيار ساده است. تحقيقات انجام شده توسط مورخان و دانشمندان ديگر اين نكته را به شكلي روزافزون آشكار ساخته است كه دنيايي كه ما در آن زيست مي‌كنيم (و به شكل دنياي مدرن يا مدرنيته تعريف مي‌شود)، به گونه‌اي عميق و شديد با دنياي نياكانمان فرق دارد. به بيان ديگر گسستي چشمگير ميان تجربه بشر امروز و گذشته نزديك با تجربه پيشينيان ما وجود دارد. در حقيقت تنها گسست‌ها و شكاف‌هاي قابل قياس در تاريخ بشر، شكاف‌هاي مرتبط با ظهور كشاورزي و شهرها و اختراع حتي زودتر ابزارهاي پيچيده‌، زبان و مهار آتش هستند. 

توافق فزاينده‌اي درباره اينكه ويژگي‌هاي تعيين‌كننده و متمايز دنياي مدرن چه چيزهايي هستند، وجود دارد. مطالعه شده‌ترين اين ويژگي‌ها و براي بسياري از افراد، اساسي‌ترين آنها پديده رشد شديد پايدار و سرعت‌گيري قابل ملاحظه نرخ بسيار مهم رشد اقتصادي است. اين ديدگاه با گريز از قيود مالتوسي ارتباط دارد كه زندگي انسان را از زمان ظهور كشاورزي محدود مي‌ساخت و يك الگوي چرخه‌اي منظم از صعود و سقوط و بحران دوره‌اي مالتوسي را بر تمدن بشر در سرتاسر تاريخ سوار مي‌كرد. (مالتوس بدترين پيشگوي تاريخ تا به حال و يكي از بزرگ‌ترين جامعه‌شناسان تاريخي بود.) از اين رو يكي ديگر از ويژگي‌هاي تمايز‌دهنده مدرنيته، افزايش بي‌سابقه جمعيت انسان فراتر از تمام سطوحي كه قبلا مشاهده شده بود و تركيب آن در اثر رشد اقتصادي با بهبود پيوسته و يكنواخت استانداردهاي زندگي و تغيير شرايط مادي حيات انسان بود. 

با اين همه ويژگي‌هاي ديگري از دنياي مدرن نيز وجود دارند كه بي‌سابقه هستند. يكي از آنها شهرنشيني انبوه- پيش از 1851 هيچ گاه جامعه‌اي موجود نبود كه بيش از 20درصد جمعيت آن در شهرها زندگي كنند، چه رسد به آن كه اكثريت آنها چنين باشند- همراه با خروج نيروي كار از بخش كشاورزي است. يك مشخصه ديگر، نوآوري سريع و مداوم و رشد دانش است. همچنين مي‌توان به تضعيف نقش اجتماعي و سياسي خانواده، دگرگوني رفتار اجتماعي، تغيير آشكار در جايگاه اجتماعي و سياسي زنان، ظهور معنايي جديد از خود و هشياري شخصي و دگرگوني طبيعت دولت و طبقات حاكم اشاره كرد. 

روزگاري بحث‌هايی در ارتباط با اين امر وجود داشت كه بروز اين مجموعه پديده‌ها يا به بيان ديگر همان مدرنيته به چه زماني بازمي‌گردد. تاريخ‌هايي كه در پاسخ به اين سوال ارائه مي‌شدند، از قرن 14 تا قرن 19 ميلادي را در برمي‌گرفتند. با اين حال اخيرا به ويژه مطالعات تجربي مورخان اقتصادي (و همچنين مورخان فرهنگ و حكومت) به اين توافق رو به رشد انجاميده است كه آغاز اين گسست را مي‌توان با اطمينان در پايان قرن هجده ميلادي دانست كه در اين بين سال‌هاي ميان 1770 و 1830 سال‌هايي حياتي بوده‌اند. نزديك به سال 1800 بود كه نرخ‌هاي رشد اقتصادي در بخش‌هايي از اروپا ناگهان زياد شد و در سطحي بالاتر باقي ماند. همين دوره همچنين شاهد آغاز تغييرات ديگري بود كه پيش‌تر ذكر آنها رفت. شدت دگرگوني يكي از پراهميت‌ترين ويژگي‌هاي آن است. تغييرات اين دوره نمونه‌اي از دگرگوني تدريجي نبود، بلكه استحاله‌اي نسبتا شديد طي تنها دو نسل بود. مدرنيته كاملا شكوفا شده همراه با شتاب‌گيري بيشتر رشد اقتصادي و افزايش جمعيت و تشديد ديگر اشكال تغيير پس از سال 1850 پا به عرصه وجود گذاشت. 

علیرضا فیاض بازدید : 26 یکشنبه 01 دی 1392 نظرات (0)

ساخت شهرهای شناور جزء طرح های نسبتا جدیدی است که اخیرا مورد توجه بشر قرار گرفته. شهر های شناور مزیت هایی دارند که با توجه به افزایش جمعیت دنیا و کمبود زمین برای سکونت چنین طراحی ها و ایده ها مورد توجه زیادی قرار گرفته اند.از طرفی شهر های شناور به دلیل طراحی هایی که در آنان صورت می گیرد مشکل آسیب پذیری در زلزله را ندارند و از طرفی تهیه آب مورد نیاز مشکلات کمتری دارد.

شهر شناور

 يك طراح بلژيكي به نام Vincent Callebaut سازنده وطراح شهري شناوراست كه آن را Lilypad نامگذاري كرده است.

اين شهر كه در ساخت و طراحی آن از طبيعت الهام گرفته شده است، ظرفیت پنجاه هزار نفر را دارد.از طرفی پناهگاهي مناسب براي كساني  است كه از بلاياي طبيعي به آن پناه مي‌برند.

floatin town

 از مزیت های اصلی اين شهر می توان به خودکفایی آن در تامین انرژی لازم اشاره کرد که براي تامين انرژي از منابعي مانند باد، خورشيد و برق آبي استفاده مي‌كند.

 

همچنین این شهر با جذب  موجود در هوا به وسیله پوسته دی اکسید تیتانیم که در آن بکار رفته باعث پاکی محیط می شود.

اين شهر در برابر تلاطم امواج ۱۴ تا ۱۵ متری مقاومت می كند، اما استقامت آن در برابر گردبادهاي شديد و طوفان‌هاي بسيار شديد در حال بررسی است.

lilypad

طراحي این شهر زیبای شناور به گونه‌اي است كه بیشترین‌ استفاده از نور محيط را داشته باشد که براي جذب و تبديل آن به انرژي صورت گرفته است،اما داخل شهر داراي نور تنظيم شده‌اي است.

لیلی پد

اما این شهر تنها در حد یک الگو می باشد

علیرضا فیاض بازدید : 11 یکشنبه 01 دی 1392 نظرات (0)

دکتر حسابی را بیشتر بشناسید + تصاویر

 دکتر محمود حسابى در سال ۱۲۸۱ شمسى در تهران متولد شد.  پدر و مادرش اهل تفرش بودند. محمود چهار ساله بود كه همراه با خانواده و پدر بزرگش كه سفیر ایران در بغداد بود، به بغداد رفت و پس از دو سال به دمشق و یك سال بعد به بیروت عزیمت كرد.

در سن هفت سالگى در مدرسه شبانه روزى فرانسوى بیروت ثبت نام نمود و مشغول تحصیل شد.هنوز چند ماه نگذشته بود كه زمان مأموریت پدربزرگش در بیروت به پایان رسید و قرار بر این شد كه محمود و برادر بزرگش به تنهائى در مدرسه شبانه روزى فرانسوى بیروت بمانند و تحصیلات خود را ادامه دهند. اما هنگام ترك بیروت بی‌تابى مادرشان سبب شد كه مادر از كشتى پیاده شود و در بیروت بماند.

داشتن مذهب و ملیت متفاوت با سایر دانش ‏آموزان (یعنى مسلمان و ایرانى بودن محمود) و ندانستن زبان های فرانسه و عربى در سال اول تحصیل او مشكل آفرین شد  اما پس از گذشت یك سال محمود فرانسه و عربى را به خوبى فرا گرفت و در دروس دیگر هم استعداد سرشار خود را نشان داد به طورى كه در سال دومشاگرد اول مدرسه شد و جایزه دریافت كرد.

جالب توجه اینكه نمره‏ هاى محمود در زبان فرانسه بالاتر از نمرات هم‌شاگردیهاى فرانسوى الاصل او بود.  این برترى درسى در سالهاى بعد نیز ادامه داشت تا جائى كه وضع محمود زبانزد معلمان و دانش‌آموزان گردید.

دکتر حسابی را بیشتر بشناسید + تصاویر

 با شروع جنگ جهانى اول مدرسه فرانسوى بیروت تعطیل شد و محمود در منزل از یك معلم خصوصى درس  گرفت و همچنین مادرش زبان فارسى را به او آموخت. محمود با آموزش زبان فارسى، كتاب گلستان و بوستان سعدى، غزلیات حافظ و منشأت قائم مقام فراهانى وترجمه ی قرآن را مطالعه کرد. استعداد و حافظه محمود به اندازه‏اى قوى بود كه در یك تابستان با مطالعه كتاب فرهنگ «آلمانى -فرانسه»، زبان آلمانى را  یاد گرفت.

او سیزده سال داشت كه وارد مدرسه آمریكائى بیروت شد، اما به علت عدم آشنائى به زبان انگلیسى، او را در كلاس اول ابتدائى ثبت نام كردند.

محمود به زودى زبان انگلیسى را فرا گرفت و در امتحانات عمومى مدرسه شركت كرد و در نتیجه از كلاس اول به كلاس پنجم ارتقاء یافت. كلاس پنجم را پشت سر گذاشت و شاگرد اول شد. سپس در كالج آمریكائى بیروت ثبت نام كرد و مشغول تحصیل گردید. اما پولى كه از ایران براى محمود و خانواده‌‏اش می‌‏فرستادند بنابر دلائلى قطع شد. در نتیجه وضع مالى و اقتصادى آنها به تاریكى گرائید. مادرش تا مدتى با فروش زیور آلات خود و لوازم قیمتى منزل، زندگى خود و فرزندانش را اداره كرد. ولى كم ‏كم این منبع درآمد نیز به پایان رسید و مادر از ناراحتى سكته كرد و سخت بیمار شد. كار به جائى رسید كه مستخدم سفارت ایران در بیروتبخشى از حقوق خود را در اختیار آنها می‎‏گذاشت اما این كمك ناچیز نمی‌‏توانست هزینه‌‏هاى زندگى آنان را تأمین کند.

محمود و برادرش در شرائطى قرار گرفتند كه مجبور بودند نان خشك جمع آورى نمایند و براى ادامه حیات از آن استفاده كنند. اما علیرغم این مشكلات طاقت فرسا، محمود سالهاى تحصیلى خود را با موفقیت پشت سرگذاشت و علاوه بر درس در رشته ‏هاى مختلف ورزشى هم فعالیت داشت واز جمله مربى شنا گردید.

پس از پایان جنگ جهانى اول در مدرسه مهندسى فرانسوى بیروت ثبت نام كرد و تحصیلات خود را در آن مدرسه دنبال نمود. در ایام تابستانبا نقشه كشى و خدمت در یك مؤسسه راه سازى هزینه‏ هاى زندگى و تحصیل طول سال را تأمین نمود و پس از سه سال دیپلم مهندسى دریافت كرد.  سپس به دانشگاه آمریكائى كه تحصیل در آن را ناتمام گذاشته بود بازگشت و پس از چهار سال با اخذ لیسانس در رشته ‏هاى تاریخ، ریاضى، زیست ‏شناسى و اخترشناسى فارغ التحصیل گردید.

محمود از بیروت به فرانسه رفت و در دانشكده برق مشغول تحصیل شد و با دریافت دیپلم مهندسى برق در راه آهن سراسرى فرانسه مشغول به كار شد. اما روح كنجكاو و استعداد سرشارش ارضاء نشد و با موفقیت چشمگیرى در امتحان دشوارى كه پروفسور «فابرى» از او گرفت به دانشگاه سوربن فرانسه راه یافت و در دكتراى رشته فیزیك تحصیلات خود را ادامه داد.

احمد صادقى اردستانى در جلد اول کتاب"داستانهاى كودكى بزرگان تاریخ" می‌گوید: همزمان با شروع تحصیل در دكتراى فیزیك، پولى كه از تهران براى محمود ارسال می ى‏شد، قطع گردید.  تنگدستى و فشار اقتصادى سبب شد كه محمود اقدام به آموختن رانندگى نماید تا با رانندگى تاكسى امرار معاش كند.  اما برادرش در تهران با وزارت راه ایران گفتگو كرد و مبلغى وام براى محمود دریافت نمود و به پاریس فرستاد و در مقابل او متعهد شد پس از پایان تحصیلات در وزارت راه استخدام گردد. طولى نكشید كه او دكتراى فیزیك را با درجه ممتاز دریافت كرد و به ایران مراجعت نمود و در وزارت راه مشغول به كار شد. دكتر محمود حسابى، پدر فیزیك نوین و چهره تابناك علوم جدید در ایران، یكى از شخصیتهاى برجسته و برگزیده دانش در سطح جهان و بخصوص این مرز و بوم بود كه بیش از شصت سال خدمات ارزشمند علمى و فرهنگى عرضه کرد.

دکتر حسابی را بیشتر بشناسید + تصاویر

دکتر حسابی در انتقال علوم جدید به ایران عمده ‏ترین سهم را داشت. سهمی كه قابل مقایسه با هیچ كسى نیست. دكتر حسابى بانى اولین دانشگاه و اولین دارالمعلمین و بنیانگذار ده‏ها مركز تحقیقاتى و پژوهشى در ایران بود. تاریخچه  ی آموزش فیزیك دانشگاهى و تأسیس دانشگاه در ایران با نام دكتر حسابى قرین است. او عاشق سرافرازى ایران بودو شكوفائى علمى این كشور را آرزو می ‏كرد.به طورى كه حاضر نبود لحظه یی از كشورش دور بماند.

برخى از مشاغل و خدمات پروفسور محمود حسابى در ایران را به شرح ذیل می توان نام برد:
۱ مهندسى راه در وزارت راه و ترابرى.
۲ تأسیس مدرسه مهندسى وزارت راه و تدریس در آن جا.
۳ - ترسیم اولین نقشه ساختمانى راه ساحلى سراسرى میان بنادر خلیج فارس از بوشهر تا بندر لنگه.
۴ تأسیس دار المعلمین (دانشسراى عالى ) و تدریس در آن جا.
۵ ایجاد اولین ایستگاه هواشناسى در ایران.
۶ نصب و راه اندازى اولین دستگاه رادیولوژى در ایران.
۷ همكارى در تأسیس اولین بیمارستان خصوصى كشور.
۸ آغاز واژه گزینى علمى در ایران.
۹ نوشتن قانون دانشگاه.
۱۰ تأسیس دانشگاه تهران.
۱۱ تأسیس دانشكده فنى و تصدى ریاست و تدریس آن.
۱۲ تأسیس دانشكده علوم و قبول ریاست و تدریس آن.
۱۳ مأموریت در خلع ید، از شركت نفت انگلیسى در دولت دكتر مصدق و تصدى اولین ریاست هیأت مدیره و مدیریت عامل شركت ملى نفت ایران. ۱۴ تصدى وزارت فرهنگ در دولت دكتر مصدق.
۱۵ پایه گذارى مدارس عشایرى در كشور.
۱۶ - مخالفت با طرح قرارداد ننگین كنسرسیوم در مجلس شوراى ملى.
۱۷ مخالفت با قرارداد دولت ایران، در عضویت سنتو در مجلس شوراى ملى.
۱۸ تأسیس اولین رصدخانه تعقیب ماهواره‏ها در شیراز.
۱۹ شركت در پایه گذارى مركز مخابرات اسدآباد همدان.
۲۰ تدوین قانون استاندارد در ایران.
۲۱ پایه گذارى مؤسسه ژئوفیزیك در دانشگاه تهران.
۲۲ پایه گذارى مركز تحقیقات و رآكتور اتمى در دانشگاه تهران.
۲۳ همكارى در تأسیس انجمن موسیقى ایران.

پروفسور حسابى در انجمنهاى علمى سطح بالاى جهان عضویت داشت و در اكثر محافل و مراكز علمى دنیا، كنفرانسهاى علمى ارائه كرد. پروفسور حسابى از سوى یك مركز علمى در آمریكا، به عنوان كاندیداى مرد سال ۱۹۹۰ جهان انتخاب شد.

پروفسور محمود حسابى، فیزیكدان برجسته معاصر، با نام نیك و بجاى گذاشتن این همه آثار علمى و فرهنگى، پس از یك عمر نود ساله كوشش و تلاش، دوازدهم شهریور ۱۳۷۱ شمسى قمرى در بیمارستان دانشگاه ژنو زندگى پر بار خود را به درود گفت.

منبع:ویکی پدیا

علیرضا فیاض بازدید : 16 یکشنبه 01 دی 1392 نظرات (0)
 معرفی 10 اختراع جالب توماس ادیسون که تا به حال نشنیده اید

بدون شک زندگی ما بدون اختراعات توماس آلوا ادیسون (Thomas Edison) بسیار دشوار می شد. این خالق شگفت انگیز، فرهنگ ما را در شیوه های بیشماری با دستگاه های معجزه انگیز خود که از آزمایشگاه نیوجرسی وی به وجود می آمد، تغییر داده است.

ادیسون در سال 1847 در اوهایو به دنیا آمد، و اولین اختراع خود را در سن 22 سالگی به ثبت رسانید. آخرین اختراع ثبت شده از این دانشمند در سال 1933، دو سال پس از مرگ وی به ثبت رسیده است. در این بین، او تعداد 1093 امتیاز ثبت اختراع در آمریکا و 1200 اختراع ثبت شده در دیگر کشورها را از آن خود کرد. تاریخ نویسان متوجه شده اند که تقریبا در هر دو هفته یک بار در طول عمر او، امتیاز حق ثبت یک اختراع به وی داده می شده است. هر چند برخی از اختراعات او منحصر بفرد نبوده و او در برخی از اختراعات خود با بعضی از مخترعان دیگر درگیر بوده است، اما مهارت ادیسون در بازاریابی و استفاده از نفوذ خود اغلب موجب اعتبار بخشی به او و اختراعاتش می شد.

اغلب اختراعات ادیسون در هشت رده اصلی قرار می گیرند: باتری ها، قدرت و چراغ های الکتریکی، گرامافون و دستگاه ضبط صوت، سیمان، معدن کاوی، تصاویر متحرک، تلگراف و تلفن. اما در حالی که جایزه Menlo Park یادآور اختراعات اصلی ادیسون یعنی تصاویر متحرک، لامپ نور سفید و گرامافون است، ذهن خستگی ناپذیر او همچنین به برخی از ایده هایی که خیلی مشهور نمی باشند و برخی از آن ها نیز به صورت عمومی عرضه نشدند، فکر کرده است. به ادامه این مطلب برای دانستن اینکه چرا اعضای کنگره به رد ماشینی که آن ها را به کارایی بالاتری می رساند و دیگر اختراع ادیسون که دختران کوچک را می ترساند و والدین آن ها را عصبانی می کرد، توجه کنید. همچنین با خواندن این مطلب می توانید در مورد دستگاهی که می تواند نبوغ ادیسون را حتی امروزه در بین ما نگه دارد، اطلاعاتی دریافت نمایید.


ثبت کننده رای الکتروگرافیک
ادیسون یک اپراتور 22 ساله تلگراف بود که توانست موفق به دریافت اولین حق ثبت اختراع خود برای دستگاهی با نام ثبت کننده رای الکتروگرافیک شود. او یکی از چند مخترع آن زمان بود که به توسعه روش هایی برای نهادهای قانونی مانند کنگره ایالات متحده جهت ثبت رای آن ها در یک سبک بهتر نسبت به سیستم اخذ رای صوتی قدیمی، روی آورد.

در دستگاه ثبت رای ادیسون، دستگاه به میز منشی متصل می شد. در این میز نام قانونگذاران در دو ستون بله و خیر و در حروف چاپ فلزی تعبیه می شدند. قانونگذاران باید برای انتخاب بله و یا خیر، یک سوئیچ را بر روی دستگاه حرکت می دادند و جریان الکتریکی را به دستگاه موجود در میز منشی می فرستادند. پس از تکمیل رای گیری، منشی یک قطعه کاغذ شیمیایی بر روی قسمت بالای حروف فلزی قرار می داد و غلتک فلزی روی آن را اجرا می کرد. جریان موجب ایجاد مواد شیمیایی در کاغذ برای انحلال سمتی که رای می بایست ثبت شود، می شد. چرخ های "بله" و "خیر" سابقه کلی رای را نگه می داشته و نتایج را جدول بندی می کرده است.

یکی از دوستان ادیسون که او نیز اپراتور تلگراف بوده است، با نام دویت رابرتز دستگاه او را به قیمت 100 دلار خرید و با خود به واشنگتن برد. اما کنگره، علاقمند به هیچ یک از بخش های این دستگاه که موجب افزایش سرعت رای گیری می شد، نشده بود بنابراین دستگاه اخذ رای ادیسون جوان به قبرستان سیاسی فرستاده شد.


قلم استنسیل پنوماتیک
ادیسون جد تفنگ تاتو یعنی قلم استنسیل پنوماتیک را اختراع کرده است. در این دستگاه که ادیسون امتیاز اختراع آن را در سال 1876 کسب کرد، از یک نوک میله ای با سوزن فلزی برای سوراخ کردن کاغذ جهت چاپ اهداف، استفاده می شد. این دستگاه به عنوان یکی از اولین دستگاه هایی که توانست به طور موثر به کپی اسناد بپردازد، مهم است.

در سال 1891، هنرمند تاتو، ساموئل اوریلی، اولین حق ثبت دستگاه تاتو را دریافت کرد که دستگاه وی ظاهرا مبتنی بر همان قلم استنسیل ادیسون بوده است. ظاهرا اوریلی به تولید تنها یک دستگاه اقدام کرده که آن را نیز برای استفاده شخصی بکار می برده است. هیچ تاریخچه ای از فروش دستگاه او موجود نیست.

اوریلی در سال 1875 از ایرلند به نیویورک مهاجرت کرد. پس از اینکه او دستگاه تاتوی خود را تولید کرد، توجه زیادی به فروشگاه او در میدان چتهام شد. این دستگاه بسیار سریع تر نسبت به تاتوی دستی بوده است و طبق تصور استفاده کنندگان، نتایج تمیزتری را دربرداشت. پس از مرگ اوریلی در سال 1908، دانشجویی تجارت و دستگاه و کار او را در جزیره Coney تا سال 1950 ادامه و ترقی داد.


جداکننده مغناطیسی سنگ آهن
احتمالا یکی از بزرگ ترین شکست های مالی حرفه ای ادیسون، اختراع جدا کننده مغناطیسی سنگ آهن بوده است. این ایده که آزمایشگاه ادیسون در طول سال های 1880 و 1890 در حال آزمایش و تجربه آن بود، بنا داشت که با استفاده از مغناطیس به جداسازی سنگ آهن از سنگ معدن های درجه پایین غیر قابل استفاده بپردازد. این بدان معنی است که معادن رهاشده می توانستند بار دیگر از طریق استخراج آهن از شن و ماسه این سایت ها، سودبخش باشند، در آن زمان قیمت سنگ آهن به صورت بی ساقه ای افزایش یافته بود.
آزمایشگاه ادیسون مشغول توسعه جداساز مغناطیسی سنگ آهن و کاربردی ساختن آن شد. او حق دسترسی به 145 معدن مخروبه را خریداری کرد و یک پروژه آزمایشی را در معدن اوگدن در نیوجرسی آغاز کرد. ادیسون برای پرداخت هزینه این پروژه، به تدریج بیشتر سود شرکت جنرال الکتریک را برای ادامه کار به مصرف رسانید. اما یک مشکل مهندسی منجر به عملی نشدن این پروژه شد و همچنین قیمت سنگ آهن نیز رو به نزول رفت که این مسائل منجر به دست کشی ادیسون از جداکننده مغناطیسی سنگ آهن شد.


متر برقی
هنگامی که مشغول کار جدیدی که پیش از آن هرگز وجود نداشته، باشید (مانند ارائه خدمات برقی به شرکت های تجاری و منازل مسکونی )، انواع مختلفی از مسائل و مشکلات پیش می آیند. شما نیاز به راهی برای اندازه گیری مقدار مصرف مشتریان و ارائه صورت حساب به آن ها دارید.

ادیسون چنین مشکلی را با ثبت اختراع Webermeter در سال 1881 حل کرد. Webermeter شامل دو و یا چهار سلول الکترولیتی با بخش های روی(zinc) در هر دو الکترود و محلول سولفات روی است. روی از یک الکترود به دیگری در نرخی که برق استفاده می شود، انتقال داده می شود. این مترخوان سلول های الکترولیتی را در هر بار خواندن برای سنجش حذف کرده و آن ها را با داده های جدید جایگزین می کند.

توماس ادیسون

روش حفظ میوه ها
یکی دیگر از اختراعات ادیسون در نتیجه یک کار آزمایشگاهی با لوله های خلا شیشه ای در توسعه لامپ های رشته ای، اتفاق افتاد. در سال 1881 ادیسون امتیاز اختراع روشی برای حفظ و نگهداری میوه ها، سبزیجات و یا دیگر مواد آلی را در یک ظرف شیشه ای، ثبت کرد. شیشه با مواردی که قصد نگهداری و حفظ آن ها را داریم، پر شده و سپس تمامی هوا از آن توسط یک پمپ هوا مکیده می شود. لوله شیشه ای با قطعه شیشه ای دیگری مهر و موم می شود.

کاغذ موم از دیگر اختراعات مربوط به مواد غذایی، اغلب به ادیسون نسبت داده می شود، اما این محصول در فرانسه و در سال 1851 یعنی زمانی که ادیسون تنها یک کودک بوده است، اختراع شد. ادیسون نیز از کاغذ موم در کار ضبط صدای خود استفاده کرد که ممکن است همین امر موجب شروع این قصه شده باشد.


خودروی الکتریکی
ادیسون معتقد به تامین قدرت خودروها با استفاده از الکتریسیته بوده است، و در سال 1899 شروع به توسعه باتری های قلیایی که بتوانند قدرت آن ها را تامین کنند، کرد. و در این راه به موفقیت هایی نیز رسید: در سال 1900 حدود 28 درصد از بیش از 400 خودروی تولید شده در آمریکا با انرژی الکتریسیته کار می کردند. (منبع این خبر: PBS) هدف ادیسون ایجاد باتری ای بود که بتواند تا 100 مایل را بدون شارژ دوباره طی کند. ادیسون از این پروژه پس از حدود 10 سال صرف نظر کرد زیرا فراوانی بنزین، وجود خودروهای الکتریکی را بحث برانگیز می کرد.

اما فعالیت ادیسون بیهوده نبود، باتری های ذخیره ساز به سودآور ترین اختراع او تبدیل شد و در نورافکن های معدنچیان، سیگنال های راه آهن و بویه های دریایی بکار برده شد. یکی از دوستان او با نام هنری فورد، همچنین از باتری های ادیسون در مدل Ts خود استفاده نمود.

خانه بتنی
جادوگر منلوپارک با قانع نبودن به بهبودبخشی نسبی زندگی آمریکایی ها به وسیله لامپ های الکتریکی، فیلم ها و گرامافون ها، در اوایل قرن بیستم به از میان بردن محله های فقیرنشین شهر و بکار گیری مرد کارگر هر خانه برای ساخت خانه های ضدآتش که می شد در مقیاس انبوه و با قیمت ارزانی آن ها را ساخت، تصمیم گرفت. و آن خانه ها از چه چیزی ساخته می شدند؟ از بتنی که البته از مواد شرکت سیمان پورتلند ادیسون عرضه می شد، استفاده می کرد. ادیسون با تربیت این طبقه کارگر، اعلام کرده بود که در صورت موفقیت این سرمایه گذاری، هیچ سودی دریافت نخواهد کرد.

برنامه ادیسون این بود که بتن را به قالب های چوبی بزرگ در اندازه و شکل خانه ها بریزند، تا این عمل منجر به سفت سازی بتن، حذف استخوان بندی و چارچوب و در نهایت ایجاد یک خانه بتنی به همراه قالب ریزی و سازه های تزئینی، لوله کشی و حتی وان حمام شود. ادیسون گفته بود که این خانه ها به قیمت 1200 دلار به فروش می روند که حدود یک سوم قیمت یک خانه معمولی به طور معمول ساخته شده در آن زمان بوده است.

اما در حالی که سیمان پورتلند ادیسون در سال 1900 در رونق ساخت و ساز بسیاری از ساختارهای اطراف شهر نیویورک مورد استفاده قرار گرفت، ایده خانه بتنی او هرگز اجرا نشد. قالب و تجهیزات مورد نیاز برای این خانه ها، نیاز به یک سرمایه گذاری عظیم مالی داشت که سازندگان کمی قادر به تامین آن بودند. تصور از مشکلات دیگر بود، خانواده های زیادی خواهان این ننگ اجتماعی انتقال به خانه ای که برای مردم محلات فقیرنشین در نظر گرفته شده بود، نبودند. از دیگر عامل های عدم تولید آن می توانست این باشد که این خانه ها بسیار ساده و زشت بودند. در سال 1917، شرکتی که عمدتا توسط دوستان ادیسون اداره می شد، به ساخت 11 خانه بتنی در نیوجرسی اقدام کردند، اما سود خوبی از آن دریافت نکرده و بنابراین به این کار ادامه ندادند.

آیا می دانید ادیسون برای مبلمان چنین خانه های بتنی چه چیزی را در نظر داشت؟ به ادامه این مطلب برای فهمیدن اینکه چرا مخترعان نمی توانند طراحان داخلی خوبی به حساب بیایند، توجه نمایید.


اثاثیه بتنی
چرا یک زوج جوان باید برای خرید مبلمانی که تنها چند دهه عمر می کند، هزینه زیادی صرف کنند؟ ادیسون پیشنهاد کرده بود که تنها با نیمی از این هزینه، این زوج ها می توانند خانه ای پر از مبلمان بتنی که تا زمان بینهایتی دوام خواهند داشت، دستیابی داشته باشند. این مبلمان ساخته شده از فوم آغشته به هوا دارای وزنی تنها یک و نیم برابر مبلمان چوبی بوده اند. ادیسون ادعا می کرد که می تواند کل فضای یک خانه را تنها با کمتر از 200 دلار مبلمان کند.

در سال 1911 کمپانی ادیسون یک پیانو، وان حمام و قفسه ای برای قرار دادن گرامافون های ادیسون، قالب دهی کرد. آن ها قفسه گرامافون را در سراسر کشور به عنوان تبلیغات تجاری عرضه کردند، و ادیسون برچسب هایی را بر روی بسته بندی آن ها با مضمون درخواست از شرکت های باربری جهت حمل محکم آن ها، ضمیمه کرد. این قفسه ها در شهر نیویورک و در نمایشگاه سالانه صنعت سیمان رونمایی شد اما ادیسون در آن حضور پیدا نکرد، و از این رو دیگر خبری از این قفسه ها شنیده نشد.


گرامافون برای عروسک ها و یا سایر اسباب بازی ها
هنگامی که ادیسون حق ثبت اختراع گرامافون خود را دریافت کرد، شروع به اختراع شیوه هایی برای استفاده از این محصول گرفت. یک ایده که برای اولین بار در سال 1877 و در یک یادداشت آزمایشگاهی بدان اشاره شد اما تا سال 1890 اختراع نشد، مینیاتوری و کوچک سازی این گرامافون ها و قرار دادن آن در یک عروسک و یا سایر اسباب بازی ها بود تا به این بازیچه ها قابلیت صوتی داده شود. گرامافون ضمیمه شده، در یک پوشش قلعی قرار گرفت و در قفسه سینه عروسک تعبیه شد، سپس بازو و پاهای از پیش ساخته شده به آن متصل شد و همچنین یک سر عروسکی که در آلمان تولید شد، به آن وصل شد. این عروسک های سخن گو با قیمت حدود 10 دلار به فروش رسید. در کارخانه از دختران کوچک و ضبط صدای آن ها و ثبت آهنگ ها و شعرهای کودکانه بر روی استوانه های مومی، برای صدای این عروسک ها استفاده می شد.

متاسفانه ایده عروسک های سخنگو به مراتب جلوتر از تکنولوژی مورد نیاز برای اجرای آن بود. ضبط صدا در مراحل ابتدایی خود قرار داشت و صدای خش خش موجود در ضبط های اولیه بسیار آزاردهنده بوده است. یکی از مشتریان در این مورد گفته بود: " صدای این هیولاهای کوچک برای شنیدن بسیار ناخوشایند است." بسیاری از عروسک ها اصلا دارای صدایی نبودند و یا صدای آن ها به حدی ضعیف بود که قابل شنیدن نبود. شکل شکننده این عروسک ها نیز از مکانیزم ظریف آن ها در برابر تکان دادن و ضربت محافظت نمی کرد.

تلفن ارواح
با توجه به ایده تلفن و تلگراف، ادیسون در اکتبر 1920 اعلام کرد که در حال کار بر روی دستگاهی جهت برقراری ارتباط با دنیای ارواح است. پس از جنگ جهانی اول، اعتقاد به عالم ارواح دوباره تقویت شد و بسیاری از مردم امیدوار بودند که علم بتواند وسیله ای برای دستیابی به ارواح مردگان آن ها، ایجاد کند. مخترعی که خود اعتقادی به وجود خدا نداشت و بارها اعلام کرده بود که حتی نمی داند که آیا دنیای ارواحی وجود دارد یا خیر، اما از این ایده خود در مجلات مختلف سخن گفت و برای نییورک تایمز نیز شرح داد که دستگاه او قادر به اندازه گیری آنچه را که وی به عنوان واحدهای زندگی، که از طریق جهان پس از مرگ پراکنده می شود، نیز است.

ادیسون با مخترع انگلیسی سر ویلیام کوک، که ادعا می کرد که می تواند به تصویربرداری از ارواح بپردازد، در ارتباط بود. این عکس ها ظاهرا موجب تشویق ادیسون شد اما او هرگز به معرفی دستگاهی که می گفت می تواند با مردگان ارتباط برقرار کند، نپرداخت و پس از مرگ خود او در سال 1931، هیچ دستگاهی یافت نشد. بسیاری بر این باورند که او فقط یک شوخی با گزارشگران کرده بود.

برخی از مردم نیز ادعا می کنند که در یک جلسه احضار ارواح در سال 1941، روح ادیسون به شرکت کنندگان گفت که سه تن از دستیاران او این برنامه ها را در اختیار دارند. این دستگاه بنا به گزارش ها پس از آن ساخته شد اما کار نکرد. بعدها در جلسه دیگری ادیسون ظاهرا بهسازی هایی را پیشنهاد کرد. مخترعی با نام جی.گیلبرت رایت به کار بر روی این دستگاه تا زمان مرگ خود در سال 1959 پرداخت اما تا جایی که می دانیم، هیچ گاه از آن برای تماس با ارواح استفاده نکرد.

 

علیرضا فیاض بازدید : 13 یکشنبه 01 دی 1392 نظرات (0)
مطلب زیر را با جستجو در سایتها و منابع مختلف جمع آوری شده و هنوز نمی توان آن را رد یا صد در صد تایید نمود ولی با توجه به حقانیت دین مبین اسلام و جامعیت مذهب تشیع و با مشاهده موارد بسیاری مانند شیعه شدن ادواردو آنیلی فرزند میلیاردر و پدر اقتصاد ایتالیا که به طرز مشکوکی شهید شد و یا فرزند آقای قرضاوی و ... این قضیه هم هیچ امر غریب و بعیدی نمی تواند باشد.

آلبرت اینشتین(فوت 1955 م ) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ" Die Erkla"rung - von: Albert Einstein - 1954 به معنی:"بیانیه" که در سال 1954 آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است - اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین و معقولترین دین می داند.

این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی(فوت1340ش=1961م) است که توسط مترجمین برگزیده ی ایران محرمانه صورت پذیرفته است.

اینشتین در این رساله "نظریه ی نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) و بیش از همه (بحارالانوار) علامه ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی توسط حمید رضا پهلوی(فوت1371ش و...ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده) تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده ی"نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.
از آن جمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم نقل میکند که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ...
اینشتین این حدیث را از بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی "نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می نویسد...

همچنین اینشتین در این رساله "معاد جسمانی" را از راه فیزیکی اثبات میکند (علاوه بر قانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل).
او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" میداند:

E = M.C2 >> M = E :C2
یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد. او همچنین در همین رساله عقیده ی به "وحدت وجود" را از خرافات های شایع شده توسط ملا صدرا تلقی کرده و آن را از دیدگاه "فیزیک کلاسیک" و "فیزیک نسبیتی" به شدت مورد حمله قرار می دهد. بطور خلاصه: او میگوید: هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است(حیز وجودی) که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتحاد یا وحدت داشته یا بیابد...
در رابطه با "عقل" نیز با کمال شگفتی - اینشتین نظریه ی اخباریون شیعه را ( که عقل را نسبی میدانند و در حریم شرع و دین آن را بکار نمیبرند) صحیح دانسته و میگوید: حق با اخباری های شماست و هنوز زود است که مردم این را بفهمند.
در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای "عقل نظری بشر" ارائه داده و "نسبیت" آن را اثبات میکند.
اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ"بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ"حسابی عزیز" یاد کرده است.
3000000دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسور ابراهیم مهدوی( مقیم لندن) با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل" بنز" از یک عتیقه فروش یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانه ای چک شده و تایید گشته که او این رساله را به دست
خود نوشته است...
هم اکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی - توسط دکتر عیسی مهدوی( برادر دکتر ابراهیم مهدوی)- و توام با تحقیق و ارائه ی منابع مذکور در متن می باشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است...
اصل نسخه ی این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن - بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و نگهداری میشود.



این هم گزیده ای از آخرین رساله اینشتین به نقل از سایت IRExpert

(سرآغاز متن کتاب و اولین عبارت کتابچه ی اینشتین/ خطاب به آیت الله بروجردی این عبارت آلمانی است)
Herzliche Gru"&e von Einstein (هرتسلیش گروسس فن اینشتاین یعنی با صمیمانه ترین سلام ها از اینشتین )
محضر شریف پیشوای جهان اسلام...جناب سید حسین بروجردی...
پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و... آئین تشیع 12 امامی (*1*) را پذیرفته ام. که اگر همه ی دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند!
اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس(= مارس) از سال1954 است که من مقیم امریکا و دور از وطن هستم.
به یاد دارید که آشنائی من با شما از ماه اوگوست (= اوت)( سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود
خوب به یاد دارم که وقتی در 6 اوگوست (اوت) 1945 آن مرد ناپاک پلید اکتشاف فیزیکی من را - که کشف نیروی نهفته در اتم بود - همچون صاعقه ای آتشبار و خانمان سوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فروریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه ای بین المللی ... به امضاء و تصویب جهانی برسانم.
گرچه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره ی آن آشنائی با شما مرد بزرگ...بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد و چون این آخرین یادداشت من در جمع بندی این چهل نامه است/ برای خوانندگان گرامی(بعدی) نیز می نویسم: همانگونه که آقای... بروجردی - مقیم شهر قم/ در ایران - می دانند:
من دراوگوست(اوت)1939 طی نامه ای به روزولت - رئیس جمهور وقت امریکا - او را از پیشرفت آلمان نازی - که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود - در مسئله ی شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار... و نابود کردن آنی برخی شهرها... مطلع ساختم و اکیدا" به او (روزولت) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه ی جنایت آمیز...باید ابرقدرتی چون امریکا - که به نظر من عاقلترین و...خونسردترین ابرقدرتهای دنیای فعلی است - سریعا" گروهی را مامور بررسی و تحقیق علمی- در شکافتن هسته ی اتم - بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد

چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته - یعنی آدولف هیتلر ...نژادپرست خونخوار - آن(بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی شود - حتما" متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار میدهد.
اما وقتی آمریکا...آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد دیگر امثال هیتلر دیوانه نمی توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز - که آغاز دوره ی پاپی وی برای مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود - فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیدا" قید نمود که:"هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ - حتی با خود نازیهای آلمان - استفاده شود...".
سپس (من) نامه ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان...سید ابو-ال- حسن (ابوالحسن) اصفهانی - که مقیم نجف بودند - نوشتم/ ایشان نیز در جواب گفتند که:"از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانها بهراسند و دست به حمله ی اتمی به هیچ کشوری نزنند. ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن - به نحو ابتدائی - استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی...باز تاکید میکنم : تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه ی متعارف با آلمان نازی مقابله کرد".

آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود. به حکم چنین بزرگمردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روزولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد/
اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه ی دیگرافتاد و توصیه های من ... را از یاد برده/ دچار وسوسه ی شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در6 اوگوست (اوت)1945 - که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود - این بمب خطرزا را ...در هیروشیما فروافکند!! بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت به زمین نرسیده در آسمان منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد!!
احساس میکنم که هرگاه به یاد این حادثه می افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته میشود و پیرتر میشوم!!
و من همانطور که در جنگ اول جهانی ... بین سالهای 1914-1918... درصدد ارائه ی طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم، دراین 6 سال سیاه جنگ دوم ... 1939-1945 ... نیز دائما" در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم ، باز هم نتیجهنگرفتم!!
گویا شکافتن هسته ی اتم بسیار آسانتر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا (!) سرسخت ترین موجودات جهان است!! ... و در مقیاسهای کوچکتر نیزهمواره ناکام بوده ام ،
هنگامی که ورزشهای رزمی ازجمله کاراته/ جودو/ و کنگ فو و مانند این چیزها {...} از چین و ژاپن و کره - به سوی اروپا و امریکا آمد، من ازجمله مخالفان اینگونه ورزشها بودم و تاکید می کردم که چنین آداب و رسوم وحشیانه ای خشونت را در جامعه رواج میدهد... ولی همه مانند دیوار گچی (!) به من نگاه کردند و هیچ نگفتند...
و چنانکه خود حضرت عالی ( آقای بروجردی) برای من در جواب نامه ی ((ایکس - 25)) مرقوم فرموده اید، ... در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک
انسان - غیر مجاز و ممنوع است.
آری! سیاست فقط فکر لحظه های هیجان آور را در سر می آورد، حال آنکه این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می آورند!!
و اکنون ای جناب...بروجردی! ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان... بسیار از شما سپاسگزارم که در1952 در پی مرگ (( وایتسمن)) - رئیس جمهور وقت اسرائیل - هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که ، آیا ریاست جمهوری اسرائیل را - که رسما" و علنا" به من (اینشتین) پیشنهاد شد و
همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می دانستند... بپذیرم؟ خود درجواب نامه((ایکس- 32)) فرمودید: "انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی پذیرد... پس شما خود را آلوده ی سیاست نکنید.
لذا من (اینشتین) نیز به بهانه ی اشتغالات علمی، این پیشنهاد را رد کردم..."

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 98
  • بازدید کلی : 2,266
  • کدهای اختصاصی

    ابزار وب